دُختِ بهار

بهار من روزی فرا خواهد رسید...

دُختِ بهار

بهار من روزی فرا خواهد رسید...

خورشید و .....


روزی میان آسمان تنها خورشیدی نمایان شد تنهایی آسمان را ربود و میدرخشید بیچاره آسمان فکر میکرد وقتی خورشید باشد دیگر تنها نیست .نمیدانست خورشید که بیاید دیگر خورشید مال او نیست مال همه میشود مال گل های آفتابگردان مال زمینی هایی که عشق را به دیدن خورشید میدانند .مال کسانی که کنار دریا آفتاب میگیرند آسمان را میبینی چقدر خوش خیال است خورشید را میبیند .اما خورشید حتی یادش نیست که جایش در آسمان است لا اقل هر از چند گاهی بدرخشد برایش ...



پ.ن :این اولین نوشته ی اینجاست از نوشته هایی که دختر دوست داشتنیم دوست میداشت و من مینویسم به خاطر او ...این نوشته ها با سبک های متفاوت ادامه دارد تا توان دارم مینویسم ..کپی کردید دخت بهار را بنویسید!!


نظرات 8 + ارسال نظر
کودک فهیم جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ http://the-nox.blogfa.com

فوق العاده زیبا بود.
اینه استعداد و ذوق هنری دختر بهاری، که من دوست دارم شکوفا بشه و اگر همینطور به نوشتن متنهای ادبی و احساس زیبای خودش ادامه بده حتما در آینده نویسنده ی بزرگی میشه و من همین موفقیتت رو می خوام.

فدات بشـــــــــــــــم!!!!

نسیم شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ http://nila-sn.blogfa.com

سلام..
ممنون سر زدی بهم....
خوب مینویسی..
خوش به حال دختری که اینقدر زیبا دوسش داری و واسش زیبا مینویسی...
موفق باشی..

سلام ..من خودمم دخترم اما چون این دختر مشوقم واسه ی نوشتن بود مینویسم!!!قبلا هم مینوشتم!!!ممنون که اومدی!!

غزل بانو شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://khak-e-ashegh.blogfa.com

سلام خیلی زیبا بود...لطیف و دلنشین.
و خوش به حال او که دوستش داری.
بله با لینک موافقم... دفتر دل(هما جان) یکی از بهترین غزل خوان های نوشته های غزل بانو.
پس خوشحال هم میشم اگه این اتفاق بیافته.
با افتخار لینک شدید.

مرسی غزل بانو!!!شما هم با افتخار بسیار زیاد لینک شدید!!

آلنی شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ http://alone-version.blogsky.com

گاهی دل بستن به اینکه آفتاب از آن من است از هزار هزار در آغوش کشیدن آفتاب برایم دلنشین تر است...

سبز باشی و بی کران

واقعا ممنون آلنی جان!!!یک دنیا از این شعر خوشم اومد!!!مرسی!!!

غزل بانو یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ق.ظ http://khak-e-ashegh.blogfa.com

بهار بهار چه فصل آشنایی...
کجا جا موندی دوستم من نوشتم از دلم نیومدی بخونی...
آلنی همیشه زیبا می نویسه. تازه تو از وقتی رسیدی که دیگه مثل قبل نمی نویسه... شاهکاراشو می خوای؟ برو بخون از قدیمیاش...

آلنی رو همه اینقدر دوست دارن؟!؟

غزل بانو دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ق.ظ

بدجنس نشیا بهار...
خیلیا نوشته هاشو دوست دارن

آلنی دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ http://alone-version.blogsky.com

غزل بانو شرمندم نکن. خیس از عرق شرم شدم. اینجوریام که می گی نیست.

سبز باشی و بی کران

حقیقته آلنی منم نوشته هاتو خوندم حقیقته!!

غزل بانو دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ

من واقعیت رو گفتم النی.همین.
شرمنده کردن نیست... دلنوشته هایی که دیگران وسش دارن باعث شرمندگی آدم نمیشه.
ببخش بهار ما اومدیم اینجا عین... از وب تو حرف مزنیم.
خواستی این نرای آخرمو پاک کن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد