دُختِ بهار

بهار من روزی فرا خواهد رسید...

دُختِ بهار

بهار من روزی فرا خواهد رسید...

هی پاییـــــــــز ...





هی پاییـــــــــز ...
ابرهایت را زودتر بفرست ؛

شستن این گرد غم از دل من
چند پاییز باران میخواهد ...



پاییز می آید 

دلــــم پاییز میخواهد 

دلـــــم ریزش یرگهای غم 

دلــــــــم باران تند پی در پی 

دلــــــــــم غرش دیوانه ی آسمان 

دلــــــــــــم رنگ های پاییزی 

دلــــــــــــــم بوی پاییز بوی برگهای خیس شده در باران 

دلـــــــــــــــــم تابش نور خورشید میان مو های بچه ها 

دلـــــــــــــــــــم نیمکت های پر از برگ های رنگارنگ 

دلـــــــــــــــــم سور نسیم پاییزی را میخواهد 


دلــــــــــــــم سبز و زرد و قهوه ای و نارنجی و سرخ میخواهد 


دلــــــــــــم پاییز میخواهد 

دلـــــــــــم خاکستری شدن آسمان 

دلــــــــم ابری شدن هوا

دلــــــم سرخین شدن غروب خورشید

دلــــم صدای خش خش برگها 

دلــم قار قار کلاغها که میگویند خبر خوش میدهند

دلـم سوز پاییزی میخواهد 

دلـم بخاری نه ,دلم آغوش گرمت را میان تن یخ کرده ام میخواهد

دلـم بهانه ی پاییز میگرد 


پاییز آمدنت مبارک ...