دلم برای خودم تنگ شده است ...
دلم برای بو باران...
دلم برای عطر خیار سبز...
برای طروات چمن....
برای عشق بازی..
دلم برای سُرسُره ...
برای تاب...الاکُلنگ...برای وسطی ...بازی های کودکی...
دلم برای بوی مدرسه ....
بوی کتابهای تازه ...
بوی دفترهای کاهی...
دلم برای مداد رنگی هایم ...
لمس حس لباس نو..
کفش های نو و واکس زده...
دلم برای کیف کودکی هایم
دلم لَک میزند برای عشق با طعم صداقت ...
دلم لَک میزند برای بچگی هایم ..
دلم لَک زده برای تـــــــــــــو که هستی اما دوری...
من هم دلم برای خودم تنگ شده.. برای اون روزا که خودم بودم..
دلم برای باران
عشق بازی
مدادرنگی هایم
اووووووووووووووووووووووووووووووئه
دلم واسه چقد چیزا تنگ شده بود و بیخبر بودم..
عزیزم این پستت چقدر زیبا بود
رنگهای شاد و گرم!
یادش بخیر مدادرنگی و بوی کتاب نو!
خیلی زیباست این حسا ولی وقتی که ازش رد میشیم متوجه میشیم چی رو از دست دادیم!